بایرن در این فصل بسیار خوب یارگیری کرد. دقیقا ضعفهایی که فصل پیش باهاشون روبرو بود رو شناخت و سعی کرد برطرفشون کنه. لوسیو مهمترین نیاز بایرن بود. فرینگز اومد تا هافبک دفاعی مقتدر بایرن باشه (هر چند این روزها پست دیگهای داره) و هاشمیان رو گرفت تا رقابت بیشتری، مخصوصا برای روکه سانتا کروز ایجاد کنه و باعث پیشرفت توان هجومی تیم بشه. گورلیتز ستاره آینده فوتبال آلمان به بایرن اومد تا بالهای بایرن همچنان پرتوان بمونند. (بایرن معمولا در این پستها ضعفی نداشته، و امیدوارم پس از این هم نداشته باشه).
متاسفانه انقدر مشغله داشتم که بازیهای این فصل بایرن رو حتی تو برنامه ARD پس از بازی هم تماشا نکردم. حتی باید بگم بیشتر گلهای بایرن رو هم ندیدم و خیلی کمتر از گذشته به سایتهای مهم مثل سایت رسمی بایرن یا ESPN سر زدم. اما به طور کلی میشه فهمید با اینکه بایرن تا به حال بد نتیجه نگرفته (بجز مقابل لورکوزن)، اما در فرم خوبش هم نیست. تیم هنوز مشکلی که در فصل گذشته داشت رو به همراه داره و اون کمبود روحیه مثبت برای استفاده ۱۰۰٪ از توان تیمیه. در زمانی که هیتزفلد از بایرن جدا شد، من بحثی در این زمینه انجام دادم و هنوز هم فکر میکنم جدا شدن هیتزفلد درست بوده، هم برای خودش و هم برای تیم. اما تیم ماگات کندتر از اون چیزی که فکر میکردم پیشرفت میکنه. اینجا میخوام به چند تا فاکتور اشاره کنم :
۱- تعداد زیاد بازیکنان در تیم
مشخصا بایرن تعداد بازیکن زیادی در تیمش داره که بیشتر از حد نیاز هستش. این موضوع بالفوه یک عامل تنش زا در هر تیمیه. وقتی بزرگانی مثل هارگریوز، ساینول (میدونم مصدومه)، یرمیس، سالی حمیدزیچ، شول و ... بازی نکنند یا خیلی کم بهشون بازی برسه، دچار مشکلات روانی میشن و این مشکل به دوستانشون در کل تیم سرایت خواهد کرد. چارهای جز فروش بعضی از ستارگان تیم وجود نداره. هیچ کس دلش نمیخواد شول یا ساینول و هارگریوز از تیمش برن، ولی اگر قرار باشه کسی ذخیره دایسلر و فرینگز باشه باید امثال استعدادهای جوانی مثل گوئررو و تروچفسکی باشند که انگیزه کافی برای رقابت داشته باشند نه کسانی که خودشون رو ثابت کردند و حالا به خاطر تعدد نفرات مجبورند ذخیره باشند. من احتمال زیادی میدم که بایرن در موعد نقل و انتقالات زمستانی بسیار فعال باشه، البته بیشتر در فروش.
۲- افت بعضی از بزرگان
همونطور که گفتم من کاملا در جریان بازیهای این فصل بایرن نبودم و قاعدتا نباید در مورد کیفیت بازی بعضی از عناصر تیم نظر بدم ولی احساس میکنم بعضی از سوپر استارها در حد خودشون بازی نمیکنند. مشخصا منظورم بالاک و الیور کان هستش. کان قاعدتا باید از بحرانهای زندگی شخصیش فاصله گرفته باشه و بالاک فکر نکنم هیچ وقت چیزی شبیه کان رو تجربه کرده باشه، اما کان فعلا هیولایی که مهاجمان رو جون به لب میکرد نیست و بالاک هم اونقدرها در بازیسازی موفق نیست. هنر بزرگ تیم مربیگری عبور دادن بازیکنان بزرگ ار افتهای موقتی و هر چه زودتر رسوندنشون به فرم خوبشونه.
۳- FC Hollywood !
بایرن در چند سال اخیر از این لقبش کمی فاصله گرفته بود. شخصیت هیتزفلد یکی از عوامل تحت کنترل در آوردن شلوغیهای معمول در بایرن قبل از اون بود. من نمیدونم اون چیزی که بهش میگن جذبه خاص در ماگات هم وجود داره یا نه. گاهی شخصی تمام فاکتورهای مدیریتی رو در سطح عالی کسب میکنه ولی یک چیزی هست که ذاتیه و اکتسابی نیست. بعضیها بهش میگن رهبری یا جذبه یا چیزهای دیگه. این چیزیه که در بعضیها به وضوح میبینید مثل فرگوسن ( که این عامل خیلی از ضعفهای مشهودشو پوشش میده) و هیتزفلد و مورینیو (مربی چلسی که با وجود سن کمش یک استثناست) و بعضی دیگه به وضوح ندارند. یکی از عوامل موفق بودن مربی در باشگاههای بزرگ اینه که در کنار فاکتورهای دیگه در سطح عالی، این خصیصه ذاتی رو هم داشته باشه. به رودی فولر نگاه کنید، یک نابغه فوتباله. در جایی مثل تیم ملی آلمان تونست خودشو به اثبات برسونه (من ناکامی در یورو ۲۰۰۴ رو بسیار شانسی میدونم و معتقدم آلمان حتی میتونست قهرمان بشه) اما در رم دیروز استعفا کرد! به نظر من یک دلیلش اینه که در تیم ملی آلمان اونها در حقیقت یک تیم مربیگری داشتند که بسیار با دانش و کارآمد بود و در کنارش تیم ملی آلمان بسیار منضبط هستش. وقتی فولر به رم رفت با شرایط متفاوتی مواجه شد. هرج و مرج کامل و احتیاج به کسی که امثال کاسانو رو آدم کنه. خود توتی هم کم دردسر ساز نیست (هرچند فولر بت دوران نوجوانی توتی بوده و توتی بی نهایت برای فولر احترام قائل بود). فولر تمام عوامل دیگه رو داشت ولی جذبه رهبری در اون زیاد دیده نمیشه. من فکر میکنم به همین دلیل نتونست شرایط رم رو تحمل کنه و علیرغم اینکه بالدینی و سنسی خیلی سعی کردند منصرفش کنند حاضر نشد با رم ادامه بده.
این داستانها رو برای این گفتم که نتیجه بگیرم شخصیتی از نوعی که هیتزفلد داشت هم برای بایرن ضروریه. البته من احتمال میدم که ماگات همچین چیزی رو در ذاتش داره و به مرور اوضاع بهتر خواهد شد و سر و صداهایی که از تیم به گوش میرسه خاموش خواهند شد.