المپیک آتن- بایرن در فصل جدید

المپیک آتن از یک نظر در بین المپیکهای اخیر بسیار متمایزه و اون توزیع مدالهاست! دیگه آمریکا و روسیه و آلمان اول تا سوم نمی‌شن و بقیه کشورها به دنبالشون. ژاپن و کره رو ببینید که چقدر عالی کار کردند. در حال حاضر تعداد مدالهای طلای ژاپن از آلمان هم بیشتره (هرچند آلمان در مجموع بالاتر هستش)، چیزی که تا چند وقت پیش به خواب هم نمی‌اومد! چین رقابت بسیار نزدیکی با ایالات متحده داره و این واقعا خارج تصور بود که کشوری بتونه با آمریکا رقابت کنه. آمریکا فقط در دو روز آخر به لطف برتری بی چون و چراش در دو میدانی اختلافشو زیاد کرد. اگر به مدالهای توزیع شده نگاه کنیم متوجه می‌شیم که توزیع مدالها بسیار یکنواخت تر شده و دیگه کشوری مثل آمریکا نمی‌تونه دو برابر رده دوم مدال جمع کنه. رقابت برای مدال گرفتن بسیار بسیار فشرده‌تر از زمان المپیک بارسلون ۱۹۹۲ هستش. به همین خاطر باید بدونیم کاری که ساعی و رضازاده و رضایی و کرمی کردند بی‌نهایت بزرگه. در کشور خر تو خری مثل ایران قهرمان المپیک پیدا شدن مثل رویاست! اینو با اطمینان می‌گم چون در دو هفته اخیر تعداد زیادی از بازیهای المپیک رو دیدم و متوجه شدم رقابت یعنی چی! حتی لیگ قهرمانان اروپا هم انقدر competetive نیست. جذابترین بازیهای المپیک امسال از دید من رشته‌های قایقرانی، شنا، دو میدانی و هندبال بودند. از ژیمناستیک این دوره زیاد خوشم نیومد. شنا از همه جالب تر بود،‌ مخصوصا ۲۰۰ متر آزاد مردان که تورپ استرالیایی و فلپس آمریکایی و اون هلندیه توش حضور داشتند و در نهایت غول هلندی دو نابغه دیگه رو مغلوب کرد. دراماتیک ترین دیدار هم فینال تنیس دو نفره بود که تیم آلمان با بازی شوتلر و کیفر با شیلی که در اون ماسو و رودریگز بازی می‌کردند پیکار می‌کرد. ست اول رو شیلی با اقتدار برد. ولی با نمایش خوب شوتلر آلمان ستهای دوم و سوم رو به نفع خودش تموم کرد. در ست چهارم همه چیز مساوی بود و کار به Tie Break کشید. در حالی که آلمان چهار فرصت Match Point داشت شیلی اون ست رو برد! واقعا چهار فرصت خیلیه ها. بعد از اینکه چهار توپ آلمان خراب شد شیلی دو امتیاز دیگه رو هم گرفت و ست رو به نفع خودش تموم کرد. یعنی ۶ امتیاز پشت سر هم که باور کردنی نیست! اونم در اون مقطع. ست پنجم رو هم شیلی با امتیاز بسیار نزدیک برد و اولین مدال طلا رو در تاریخ کشورش بدست آورد. این بازی نزدیک ۴ ساعت طول کشید. البته نیکولاس ماسو شیلیایی بعدا مدال طلای انفرادی رو هم برد. در حالی که غولهای تنیس مثل راجر فدرر خیلی زود حذف شده بودند. بایرن در فصل جدید درخضض استثنایی دایسلر در دیدارهای قبل از شروع بوندس لیگا نشون می‌داد بایرن گم کرده‌اش رو بدست آورده. اما بایرد در فصل جدید زیاد خوب کار نکرده. البته دو بازی اولش با هامبورگ و هرتا خوب بود اما در بازی دیروز برابر لورکورن بایرن یک تیم آماتوری بود. من نمی‌دونم طبق چه اصلی هارگریوز دفاع آخر بایرن بود و دو گل راحت رو به لورکورن تقدیم کرد. کان هم حداقل روی گل سوم ۷۰٪ مقصر بود. البته لورکوزن هم دیشب بسیار عالی بود اما نتیجه وحشتناک ۴-۱ بیشتر به ضعف بایرن بر می‌گشت. لورکوزن می‌تونست سه تای دیگه هم بزنه اما بایرن همون یکی هم حقش نبود. لوسیو در حالی که به شدت هو می‌شد به سمت دروازه لورکوزن می‌رفت که توپ رو از دست داد. گل سوم لورکوزن اینطوری رقم خورد که با دو پاس فرانسا با الیور کان تک به تک شد و توپ رو از کنار دست کان به تور رسوند. با اینکه تک به تک بودند اما فرانسا ضربه‌اش رو خوب نزده بود و کان باید توپ رو می‌گرفت. به هر حال باید دید ماگات و هوینس چطوری تیم رو جمع می‌کنند. بایرن در لیگ قهرمانان با یوونتوس، آژاکس و مکابی حیفا همگروهه و همون اولش درخواست کرده بازی دو هفته دیگه‌اش با مکابی در سزرمین بی طرف انجام بشه چون حاضر نیست به اسراییل سفر کنه. البته یوفا هم احتمالا موافقت خواهد کرد. گروه سختیه اما به قول دایسلر فراموش نکنید که ما بایرن مونیخ هستیم و از هیچ تیمی نمی‌ترسیم. بقیه تیمها هستند که از ما می‌ترسند.

Farewell Hitzfeld- Part II


الان یورو ۲۰۰۴ شروع شده و امشب هم بازی آلمان با هلند هستش. ولی چون این وبلاگ زیادی فعاله هنوز مبحث مهم تحلیل جدایی هیتزفلد از بایرن مونده. حقیقتش برای شخص من بازیهای باشگاهی مهمتر از بازیهای ملی هستند و با بکن باوئر که دو سه سال پیش اعلام کرده بود «با وجود بازیهای معتبر لیگهای اروپایی و لیگ قهرمانان و جام یوفا بازیهای ملی در حال از دست دادن ارزش خودشون هستند» کاملا مواففقم. به هز حال بحث هیزفلد رو ادامه می‌دم:

هیتزفلد بزرگترین مربی دنیاست. کمتر کسیه که در این مورد شک داشته باشه. وقتی اون قله هستی ریسک پذیریت کم می‌شه. این یک موضوع جبری هستش. به دیدیه دشان و کاری که با موناکو انجام داد دقت کنید. دشان در برابر مادرید انواع و اقسام ریسکها رو کرد. بازی برگشت موناکو با مادرید بجای ۳-۱ به نفع موناکو ممکن بود ۵-۳ به نفع رئال می‌شد! دشان چیزی برای از دست دادن نداشت. با نتیجه باخت ۵-۳ هم دنیا براش عوض نمی‌شد. ریسک کرد، شانس آورد و برد. حالا به بازی بایرن با رئال توجه کنید. همه معترفند که کلاس بازی بایرن یک مرتبه بالاتر از مادرید بود. اما چرا بایرن نتونست مادرید رو شکست بده؟ بخاطر اینکه باخت بزرگ با احتمال کم ۱۰٪ برای هیتزفلد بسیار سنگین بود. بایرن با ریسک کردن به احتمال ۸۰ درصد برنده بود اما ۲۰ ٪ ممکن بود ببازه و ۱۰٪‌اینکه سنگین ببازه. اگر نتیجه ۳-۰ به نفع مادرید رقم می‌خورد هیچ کس نتیجه رو باور نمی‌کرد! تیم هیترفلد ۳ تا گل بخوره؟! مگه می‌شه؟! این محافظه کاری باعث می‌شه تیم نتونه از احتمال‌های بالای برد به نفع خودش استفاده کنه. لورکوزن سال ۲۰۰۲ رو به یاد بیارید. ۴ تا گل می‌زد و ۳ تا می‌خورد. ریسک می‌کرد، شانس هم می‌آورد و پیش می‌رفت. هیچوقت نتیجه‌ای مثل مثلا ۴-۳ به نفع بایرن رو یادتون می‌آد؟ تیم هیتزفلد انقدر بزرگه که جرات نمی‌کنه ۳ تا گل بخوره. توجه کنید تمام این حرفها مشکل هیتزفلد نیست، مشکل هر آدم بزرگیه!
ضعف دفاعی بایرن که با مصدومیتهای طولانی یرمیس و دور بودن از فرم خوب در تمام فصل همراه بود همونطور که در پست قبلی اشاره کردم عامل بزرگی در ناکامی‌های این فصل بود. اما واقعا بایرن تیم بد شانسیه. چطور ممکن بود انقدر از رئال برتر باشه و صعود نکنه؟

امیدهای تازه:

با اومدن لوسیو و امیدوارم تورستن فرینگز بایرن یک تحول کلی در خط دفاعیش انجام داده. با تجربه تر شدن دمیچلیس و روی فرم اومدن یرمیس می‌تونه ضعف‌های دفاعی رو به مینیمم برسونه. اومدن فلیکس ماگات باعث پایین اومدن تیم از آسمون هفتم خواهد شد. از نظر ذهنی بازیکنان به باوری می‌رسند که برای موفقیت باید ۱۰۰٪ توانشونو استفاده کنند. در فوتبال اروپا تفاوت بایرن مثلا با اینتر میلان اینه که اگر توان تیمی بایرن رو ۱۰۰ بگیریم، اینتر ۹۰ و مثلا آث میلان ۹۵ هستند. اگر بایرن از ۸۰٪ توانش استفاده کنه و میلان از ۱۰۰٪ توانش، شانس پیروزی میلان بیشتره و تئوری احتمالات کاملا بر اوضاع حاکم خواهد بود. موقعیتهایی پیش می‌آد که تیم علیرغم اینکه مایله نمی‌تونه از تمام توانش استفاده کنه. احتیاج به یک خون تازه است. خوش اومدی ماگات عزیز و هیتزفلد، هیچگاه فراموشت نخواهیم کرد.



اینکه چرا تیمهای فرانسوی امسال انقدر عالی کار کردند رو به فرصت مناسبی می‌گذارم و یک کمی راجع به یورو ۲۰۰۴ صحبت می‌کنم. با بازیهای سه روز اول تیمهای انگلیس و سوئد بهتر از اونچه تصور می‌شد ظاهر شدند و ایتالیا و پرتقال برای هوادارانشون ناامیدکننده بودند. اینکه اسم سوئد رو آوردم و یونان رو نه به این خاطر بود که به نظرم سوئد توانایی رقابت بر سر قهرمانی‌ رو هم داره ولی یونان خیلی بعیده، هرچند کاری که ره هاگل انجام داده بی‌نهایت عالیه. همچنین باید به بازی فرانسه با انگلیس اشاره کرد که بکهام و سایر منچستریها با تمام وجود داغ باخت در دقیقه ۹۱ و ۹۳ رو چشیدند. لازم به یادآوری نیست که تمام دنیا یاد بازی بایرن با منچستر در فینال لیگ قهرمانان ۹۹ افتادند و بایرنیها از ته دل به اون احمقها خندیدند! هر چند بین باخت در فینال لیگ قهرمانان با وجود برتری بی‌چون و چرا با باخت در بازیهای مقدماتی و در موضع ضعیف قرار داشتن هنوز فرق زیاده.
بازی امشب آلمان و هلند در گروه ۴ تعیین کننده خواهد بود. به امید پیروزی آلمان.

Farewell Hitzfeld


اوتمار هیترفلد، بزرگترین مربی تاریخ بایرن و بهترین مربی مربی چند سال اخیر دنیا ار بایرن جدا شد. هیتزفلد که بایرن رو از وضعیت آشفته اواسط دهه ۹۰ به یکی از بزرگترین غولهای اروپا تبدیل کرد و دو بار به فینال لیگ قهرمانان رسید بعد از ۶ سال درخشان در بایرن جای خودش رو به فلیکس ماگات داد. او همیشه در قلب هواداران بایرن جای خواهد داشت. اما از نظر شخصی خودم جدایی هیتزفلد از بایرن تصمیم درستی بود. این استاد آنالیز ریاضی سیستمی رو در بایرن طرح ریزی کرد که احتیاج ویژه‌ای به بازیکنی با خصوصیات افنبرگ داره. از اونجا که بالاک و دایسلر شباهت زیادی به افنبرگ ندارند سیستم احتیاج به یک بازنگری کلی داشت. طلوع ستاره‌ای به اسم شواینزتیگر که با ۱۸ سال سن چشم‌ها رو در آلمان به خودش معطوف کرد می‌تونست جای خالی افنبرگ رو پر کنه اما باستین خیلی برای این کار جوان بود. هیتزفلد سیستم بازی بایرن رو تغییر داد اما برای این کار بایرن احتیاج به بازیکنان دفاعی قویتری داشت. من معتقدم عامل اصلی ناکامی بایرن در امسال و همچنین ناکامی پارسال در لیگ قهرمانان ضعف بازیکنان دفاعی و هافبک دفاعی بود. کواچ ، لینکه و کوفور سال بدی رو پشت سر گذاشتند. دیگه ثابت شده که لینکه اسیر بالا رفتن سنش شده. کواچ غیر ار یک دوره کوتاه هیچوقت نتونست کاری رو که ماتهاوس و پاتریک اندرسون می‌کردند رو انجام بده چون حتی در حد خودش از اونها پایین تره و به نظر من این اشکال با بهتر تمرین کردن و تاکتیکهای جدید برطرف نخواهد شد. کواچ بازیکن درجه یکی نیست. من اگر می‌تونستم هزار بار به هیتزفلد تلفن می‌زدم که یرمیس رو در خط دفاعی آزمایش نکنه!‌ یرمیس از بهترین هافبک‌های دفاعی دنیاست اما در دفاع وسط وحشتناکه. از اونجایی که هیتزفلد و هنکه کاملا به ظعف دفاعی واقف بودند بازیکنهای مختلفی رو بجای دفاعهای مرکزی اصلی آزمایش کردند اما هیچ کدوم جواب ندادند. یک ایراد وارد بر هیتزفلد اینه که به خط دفاعیش اطمینان کرد و بازیکن بهتری رو به خدمت نگرفت. وقتی آدم بزرگ باشه مجبوره محافظه کار باشه. راجع به محافظه کاری هیتزفلد در پست بعدی صحبت می‌کنم. همچنین به درخشش فرانسویها در لیگهای اروپایی امسال اشاره می کنم.